مشارکت واقعیتی انکارناپذیر در زندگی اجتماعی انسان ها است. فراگردی است که باگذشت زمان، دگرگون و کامل شده است. ایده مشارکت در معنای بسیط خود از مباحث مربوط به مردم سالاری سرچشمه می گیرد. که خود سابقه دیرینه ای دارد. براساس آیات و روایات در دین مبین اسلام جایگاه ویژه و ممتازی دارد.  در این مباحث مشارکت منبعی از انرژی خلاق وحیاتی برای حفظ و دفاع از جامعه و موتور محرکه پویایی و بالندگی جامعه محسوب میشود. مهمتر اینکه در متون دینی و تعالیم و سیره بزرگان دین اسلام نیز مفاهیم و فرآیند مشارکت را در قالب مفاهیمی چون تعاون، مشورت، وحدت، اجماع و اتفاق نظر مورد توجه خاص قرار داده اند.  ازحیث مفهومی واژه مشارکت به معنای شراکت وهمکاری درکاری، اقدامی، امری یا فعالیتی وحضور در جمعی، گروهی، وسازمانی جهت بحث و تصمیم گیری چه بصورت فعال وچه بصورت غیرفعال است. درمجموع جوهره اصلی مشارکت را باید در فرآیند درگیری فعالیت وتاثیر پذیری دانست. مشارکت عمومی را میتوان به عنوان یک نظام خود وکیلی و بعنوان متشکله یک نظام جدید نمایندگی کرد.
مشارکت در کارهای اجتماعی، سیاسی به نوعی تعهد، قبول مسئولیت فردی واجتماعی است.که هرکدام از ما ناگزیریم آن را بپذیریم. این تعهد ومسئولیت میتواند در اشکال مختلف بروز و ظهور پیدا کند.
 مشارکت مدنی و سیاسی ؛ با حضور در انتخابات؛ مشارکت در توسعه اقتصادی کشور با فعالیت در زمینه سرمایه گزاری، کارآفرینی و نیز پرداخت بموقع و واقعی حقوق حقه دولت نظیر مالیات وعوارض؛ مشارکت در رشد فرهنگ کشور با رعایت ونصب العین قرار دادن قانون ، نظیر راهنمایی و رانندگی، رعایت حقوق دیگران، حفاظت از محیط زیست، مدیریت مصرف منابع بویژه آب و حامل های انرژی کشور، مقابله با ناهنجاریهای اجتماعی، و از همه مهمتر مشارکت در تامین و تثبیت امنیت و آسایش جامعه. و موضوعات دیگر... که شمار زیادی ازاین وظائف جنبه اخلاقی و اجتماعی داشته وتعدادی نیز فرم حقوقی واقتصادی به خود می گیرد. امروز مشارکت و حضور فعالانه در تصمیم گیری وتصمیم سازی عامل مهم و اولویت پیشرفت و توسعه کشورهاست. نیاز به گفتمان سازی مشارکت در جامعه بیش از پیش احساس و به نوعی تکلیف نخبگان و فرهیختگان جامعه است. از عوامل بازدارنده مشارکت درجهان سوم  استفاده نکردن از پتانسیل و ظرفیت های بالقوه نیروهای انسانی و پراکندگی امکانات و عدم سازماندهی جامع و روشن می باشد. این کشورها اگرچه سالهاست از یوق استعمار رهایی یافته اند؛ اما همچنان به شیوه عصر استعمار اداره می شوند. یعنی اداره امور بدون مشارکت مردم به عنوان راه حل مورد توجه نیست. 
از برکات نظام مقدس جمهوری اسلامی که برپایه مردم و اسلام استوار گردیده است ، مردم بعنوان ظرف و اسلام بعنوان محتوای نظام قلمداد میگردند. مشارکت مردم در نظام مردم سالار دینی که در امر انتخابات بروز و تجلی پیدا میکند ، جزء معدود کشورهای موفق و پیشرو در دنیاست. اما نیاز هست پس از گذشت 4 دهه از انقلاب این مشارکت که گاه در مسیر تعصبات، احساسات ، تعجیل، سطحی نگری است به مسیر عقلانیت، خردورزی، عمق و بینش صحیح بازگردد. هرچند نمیتوان بطور کامل انتخاب های مردم را زیر سوال برد. اما همین که مردم و مطالبات آنان گاه فراموش شده و یا با تاخیر انجام میشود و برخی نارسایی ها و معضلات  در حوزه های اداری، اجرایی، قضایی، قانونگذاری که بعنوان دغدغه روزانه مردم  همواره مطرح میگردد نشان از همین بی توجهی ها و سطحی نگری هاست. مردم براساس قانون کاملا آزاد و مختار هستند. و فرآیند اجرای قانون در جهت مشارکت مردم در انتخاب ها در همه جای دنیا که برپایه دموکراسی ومردم سالاری بنا نهاده شده کاملا مورد پذیرش و قابل قبول هست. هرچند بررسی این موضوع خارج از بحث نوشتار ومقاله حاضر می باشد. 
گذر از جامعه سنتی به جامعه نو و انسان نو ،باید درحیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پیرامون خود نقش فعال و اثرگذار داشته باشد. عدم مشارکت یا شرکت ضعیف افراد در تصمیم گیریهایی که به نحوی باجنبه های مختلف زندگی او درارتباط هستند می تواند منجر به برنامه ریزی  و یا وضع قوانینی شود که متناسب بانیازها و خواسته های فرد نباشد. ازسوی دیگر عدم مشارکت منجر به تسلط قشر محدودی شود که درگذر زمان آنان را به قدرت مستبد وخودکامه تبدیل نماید. تحقیقات گوناگون در زمینه مشارکت نشان می دهد که افراد تحت تاثیر محرک های مختلف روانی، اجتماعی، محیطی وساختاری خود قرار گرفته ومحیط و ملاحظات مختلف ، آنها را از مشارکت اجتماعی باز می دارد. ازاین رو است که توجه به نظرات جامعه شناسان و روان شناسان در باب مشارکت اجتماعی اهمیت اساسی می یابد.
تردیدی نیست که پدیده مشارکت بویژه مشارکت اجتماعی یکی از مهمترین ابعاد توسعه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در جامعه رو به رشد ایران است. برخی مشکلات ساختاری و عملکردی برنامه های توسعه ، ناشی از نارسایی هایی است که در این حوزه داریم. آنچه دراین میان برمسائل موجود می افزاید این است که مفهوم مشارکت وابعاد آن در کشور ما به خوبی تعریف نشده و از لحاظ گفتمان سازی، دچار کم کاریهای گسترده و به نوعی مسامحه وکوتاهی شده ایم. امید است امر مهم مشارکت عمومی، تقویت و بعنوان اولویت اصلی و نیاز روز جامعه مورد توجه ومداقه همگان بویژه مسئولین و مقامات کشوری ولشکری، نخبگان و فرهیختگان  قرار گیرد. همانگونه که بنیاد و اساس جامعه و زیربنای رشد و توسعه کشور و فائق آمدن بر مشکلات با مشارکت همگانی میسر و ممکن می باشد. بدیهی است بین مشارکت بعنوان یک حق عمومی و تکلیف و مسئولیت ارکان نظام رابطه مستقیم ومعناداری وجود دارد. به هراندازه مردم در مسائل وموضوعات مبتلا به جامعه مشارکت فعال ، آگاهانه و گسترده داشته باشند و دراین مشارکت مطالبه گری و حق خواهی را با فرآیند قانونی درخواست کنند ؛ به همان میزان احساس  مسئولیت و توجه مسئولین به انجام تکالیف و وظائف قانونی خود بیشتر می گردد. پس نیاز اصلی جامعه توجه ویژه وخاص به مشارکت همگانی در کلیه ی برنامه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. نگاه صرف انتخاباتی به مقوله مشارکت ظلم به این موضوع مهم وحیاتی است.
در پایان ضمن تبریک مجدد ایام مبارک اعیاد شعبانیه، هفته کار وکارگر بعنوان زحمتکشان و پاکدست ترین افراد جامعه، هفته معلم بعنوان آینده سازان و قلب تپنده اما فراموش شده جامعه و روز شورا بعنوان زحمتکشان بی منت و مهمترین پل ارتباطی مردم و دولت تبریک وتهنیت عرض مینمایم.
 به امید روزی که بامشارکت فعالانه، آگاهانه و بموقع مردم عزیز ایران اسلامی شاهد رفع تمام مشکلات و مصائب عمومی و رشد و بالندگی و اتحاد و همدلی كشور بزرگ، مقتدر و همیشه سرفراز جمهوری اسلامی ایران باشیم.