شهریورماه، زمان اوج حضور خانواده ها در زمینهای زراعی اطراف و اکناف است.
خانواده ها همانند رسوم دیرین نوروز به دامن طبیعت کشاورزی برمی گردند، در کنار یکدیگر حلقه می زنند، شادمانی می کنند. مردان با تجربه ها با همراهی جوان ترها، سازه ای مدور شکل از جنس کلوخ بنا می کنند. شالوده این ساختمان خوراکی بسیارمحکم با کلوخ های سنگین بنا می شود و با یک چینش بسیار زیبا همانند برکه های گرمسیری شکل می گیرد. سپس با هیزم های خشک کوچک، همانند تنور زندگی آن را داغ نگه می دارند، به صورتی زبانه آتش از لابه لای کلوخ ها بیرون می جهد که این ساختمان به طور کلی رنگ سرخ به خود می گیرد و سرخ گون می شود.
بعد از این مرحله هیجانی، سیب زمینی ها به سرعت تمام روانه کوره آتش می شوند. آنگاه یکی از بزرگ ترهای خانواده، بیل به دست با شور و هیجان خاصی با پشت بیل آن بنای خاطره انگیز و زیبا را را در هم می کوبد و سردر آن را فرومی ریزند و با خاک یکسان می کنند و به تلی از خاک تبدیل می کنند.
حدود نیم ساعت خانواده ها با نوشیدن چای داغ و میوه و آغاز داستان های دیرین، زمان را سپری می کنند و سفره زندگی را پهن می کنند. یکی با همان بیل سرکوب گر، خاک هایی که بر روی هم انباشته شده را کنار می زند، سیب زمینی هایی که در تنور داغ و در میان کلوخ های داغ گرفتار شده بود بیرون می آورند و اعضای خانواده ها با شور و شعف خاصی سیب زمینی هایی که همچون حلیم گرم و نرم است را نوش جان می کنند و زندگی روزمره را با لذت و شادمانی به پایان می رسانند.
این است آئین کهن کلوخ پز در اقلید فارس